پارهای از بیخردان در واکاوی یکتایی حاکم بر هستی، زمان را نادیده انگاشته اند ولی اندیشمندان بهخوبی میدانند که یکی از ابعاد جهان هستی در بررسی یکتایی و چینش کائنات، زمان است با درنگ در بُعد زمان خردمندان پی میبرند که از پیامدهای سوء انحراف از وحدتی که بهدست آفریدگارشان بر زمین و زمان حاکم است گریزی ندارند. با این پیشدرآمد نیت اندکی دربارهی تاریخ اسوههای یکتاپرستی و بازدارندگانشان تأمّلی داشته باشیم.
هنگام آفرینش جانشین خداوند بر روی زمین، ابلیس برتری جست و از گسترهی یگانهپرستی بیرون شد. این گزارشی که خداوند به بندگانش داده، بیدارباشی است برای یکتاپرستان و ایشان را از کینهای آگاه میسازد که بیگمان بازدارندهی برپایی آن فرمانروایی راستین بر روی زمین است.
اما انسانی درستکار به نزدیکترین مقام نسبت به پروردگارش رسید؛ در این منزل، سروش امین رسم بندگی را به او آموخت[1]. این کلام با سرشت یکتاپرست انسانها سخن میگفت و شنوندگان را شیفته خود میساخت. از آن جا که فهم آن بر آدمیان گران بود همان بندهی درستکار نخستین آموزگارش شد و رساترین آیین یکتاپرستی شکل گرفت.
بیخردان فرمان خداوند یگانه را دروغ انگاشتند و ریشخند کردند و به تهدید و تعقیب فرستادهی امینش پرداختند. فرمان خداوند به پایمردی او بود که استواری یافت و گفتار یگانهپرستی به بلندای خود رسید، در آن سالیان ابوسفیانها، ابوجهلها و ابولهبها راندهشدگان از درگاه توحید بودند.
با درگذشت فرستادهی ستودهی خداوند مجالی برای سرکشی دنیاطلبان پدید آمد. این بار ابلیس راندهشده از دستگاه خداوند یگانه، از روزنهی استکبار در خانهی دو صحابهی جاهطلب و سست باور درآمد و در این راه کارمایههای اغفال مردمان و خشم و تهدید را به کار گرفت.
به گواه تاریخ، جانشین پیامبر میان مردم کسی بود که از کودکی در دامان آموزهی توحید پرورش یافته بود و برای استواری آیین یکتاپرستی جانفشانی کرده بود. آموزگارش پیامآور یکتاپرستی بود و از همگان به پیام آفریدگار نزدیکتر بود.
او در این زمان، از بیم آنکه نادانی مردمان مایه ناباوری پیام وحدت شود، تداوم کلمهی توحید را در بستر شکیبایی میدید و همچنان به نیکاندیشی پروردگارش یقین داشت. دغلکاران در این زمان سعی کردند کلمه یگانهپرستی را در غبار غفلت مردمان بپوشانند و به کجراههی دوگانهی دنیاپرستی – خدایخوانی بکشانند.
نخستین پیمانشکن، پیشوایی روزگار پس از خود را به انجمنی سپرد که در آن نیرنگبازان با زد و بند سفارش پیامآور وحدت را بهدست نااهل بعدی سپردند؛ به گمان آنکه شاید بتوانند فرمان خداوند را دستاندازند.
دومین خیانتپیشه مُرد و میراث به یغما رفته به شکمبارهای سپرده شد از خاندان امویان که کارش درازدستی به حقوق شهروندان بود.
رویدادها بهگونهای پیش رفت که انبوه مردم چنان از تلبیس شیطان در مضیقه افتادند که خود را نیازمند فرمانروایی حق دانستند و سراسیمه به راستی و درستی روی آوردند.
اهریمن سپاهی از جعل و دغل به کارگرفت تا سدّی برابر جریان آیین یکتاپرستی بر اقلیم خاک بسازد. سرانجام لشکر درهمشکسته، کژفهمی و خشکسری نابخردان را ابزاری ساخت برای فرونشاندن کینهی دیرین اهریمن.
اینچنین سالار یکتاپرستان مجال برگرداندن لغزشی که در روش یکتاپرستی برپا شده بود را نیافت و کژفهمی کوراندیشان چنان زخمی بر دل موحدان گیتی گذاشت که آسیب آن تا امروز ماندنی است.
دنباله روگردانی از فرمان یگانهپرستی مایهی پیدایش قومی ناپاک شد که رأس آیین یکتاپرستی را درحالیکه بانگ –لا حول و لا قوّه إلّا با اللّه - سر داده بود بر نیزه کردند. چندی بعد خانه توحید را به آتش کشانیدند؛ درآن هنگام رسم بندگی هویدا و لشگر اهریمن رسوا شد.
گمراهان پس از پابرجا شدن مذهب یکتاپرستی قصد کردند گزافهگویی[2] را در مکتب خردمندی داخل کنند ولی رهبران بیدار این مکتب از خدشه دار شدن مسیر توحید جلوگیری کردند.
در برههای از تاریخ ظاهرسازان[3] نمای برادری با یگانهپرستان را به خود گرفتند؛ چهبسا با این شیوه بتوانند راه پاک یگانهپرستی را به افزونخواهی و جاهطلبی خویش بیالایند، اما بینشمندی رهبران یکتاپرستی بازدارنده ی نیرنگ ان شد.
روزگار میگذرد و اهریمن هرروز ترفندی نو می سازد؛ در این بازیهای مضمحل شیطان هرروز جامهای بر میکند. زمانی بیخردی مردمان را بهکار میگیرد و گاه تزویر و ریا را وسیلهی اغوای مردمان میسازد. گاه مردمان را مجذوب زیور آلات ناپایدار می سازد چه بسا آشکارا با تحکم و بیدادگری کینه خود را بروز دهد. ولی تاریخ باز نموده است که فروغ نور خدا افول نمیکند و کلمه توحید همچنان پابرجاست.
در سرگذشت پیشینیانمان میبینیم آنان که از گفتار -لا إله إلّا اللّه- بیرونشدند؛ خویشتن را به وادی گمراهی افکندند و از رحمت آفریدگارشان محروم گشتند ولی مسیر یکتاپرستی آشکار و پابرجاست.
باری خداوند در بستر زمان دستآورد رویارویی با کلمه توحید را به بندگانش نمایانده است.
جای تردید نیست که نه تنها بداندیشی شیطان در روزگار جدید در برابر گذشته افزونی نیافته بلکه برای هوشیاران راستی و درستی از گذشته نمایانتر گشته است. ابزارهای اهریمن به گونه ای در زمانه استحاله شده که شناخت آن تیزبینی خردمندان را میطلبد؛ انحصار طلبان امروز فرعونیان دیروز، سوداگران افزونخواه همان قارونیان گذشتهاند، ابوجهل کهن، ابهام آفرینان امروز و بیخردان و خشکسران همان ملعونان روزگارند، شهوت پرستان نیز به هیئتی دیگر درآمدهاند.
به طبع یکتا پروردگار روزگار همان آفریدگار یگانه است که هرروز در کاری است (فعّال لما یرید). نور او در زمین و زمان ساری است. چه عقل باختگانی که در سدهی اخیر فریاد پایان توحید سر دادند و کارشان به پریشانمغزی کشید ولی روشنایی خداوند یگانه هرروز نمودی نو نمایان ساخت .
ازاینروی هوشمندان، امروز به ترفندهای اهریمن آگاهند و با یقین به نوید پروردگارشان در مسیر یکتاپرستی استوارتر گام برمیدارند.
کلام آخر: چنانکه آسمان و زمین تاب سپردهی آفریدگارشان را نداشتند؛ تاریخ نیز یارای فرمانروایی راستی و درستی را نداشته است ولی یکتاپرستان نوید خداوندگارشان را باور دارند .
درباره این سایت